جستجو
-
۳تصویر
ثقة السلطنه صدوقی به میرزا اسمعیل خان صدوقی، ۱۳۴۳ ق
پاکت از ثقة السلطنه صدوقی با مهر او در پشت، خطاب به: کلات، منزل فرمانده محترم کلات، جناب میرزا اسمعیل خان صدوقی، تاریخ ۲۰ رجب ۴۳ [یا ۴۲] ؛ نامه با تاریخ ۲۰ رجب، با امضای ثقة السلطنه: گلایه از ندادن نامه و حتی جواب ندادن به نامهها و اینکه ظاهرا در نزد آقای سلطان آسوده است و اینکه به آقای سلطان نیز بعد از افتتاح پست کلات نامه فرستاده جواب نداده است؛ اظهار ناراحتی از زندگی اش، اشاره به موضوع پیشنهاد حکومت جوین و بام و صفی آباد برای او به طهران توسط ایالت جلیله و اینکه دو روز پیش موافقت شده و قرار شده وزارت داخله حکم صادر کند که حکم صادر شده و اینکه برای رفتن به محل حکومتش نیاز به پول دارد و...
-
۶تصویر
سه برگ نامه و یک پاکت، ۱۳۴۴ ق
نامه با امضای ثقة السلطنه: شکایت از بیاعتنایی رئیس الوزراء به نویسنده و اینکه تصور نمیکند این بیاعتنایی به خاطر دوستی او با قوام السلطنه باشد و این مسئله را از بی کسی خود میداند؛ اینکه مانند سلیمان میرزا یا طباطبایی واسطه ندارد تا سفارش او را بکند؛ شکایت از زمانه و مردم و نفرین قوام السلطنه که دوستی با او هیچ نتیجهای برای وی نداشته به جز خسارت؛ و خواسته علیرغم مأیوس شدن مخاطب با کمک آقای ایروانی پیگیر کارش باشد. نامه با امضای مصطفی الصدوقی خطاب به نور چشم مکرم، در خصوص دیدن نامه مخاطب و عذرخواهی بابت تاخیر در دادن جواب؛ دیدن نامهای که برای حضرت مستطاب اسلامیان پناهی نوشته بوده و...
-
۱تصویر
نامه به اسمعیل، ۱۳۴۴ ق
نامه خطاب به برادر، اسمعیل، از او خواسته قدر بودن در مشهد را بداند و نوشته مرکز مانند دوزخ و صد بار بدتر است؛ درباره ثقة السلطنه، وزیر داخله، و اخلاق او؛ اینکه مدتی قبل در بهارستان او را دیده و درباره مخاطب با وی صحبت کرده، بسیار از وضعیت خود در مرکز شکایت دارد، اینکه آدمها مانند کودکان به هم تفاخر میکنند؛ اشاره کرده مرتضی خان و والدهاش را برای تسویه برخی کارها به تبریز فرستاده؛ از جامعه و آدمها و تغییراتی که پیدا شده گلهمند و دلخور است و مشهد را بهترین شهر دانسته؛ در انتها خواسته برای او نامه مفصل بنویسد و از اوضاع آنجا اطلاع دهد و کمی هم درباره رئیس الوزرا نوشته است؛ در حاشیه آدرس...
-
۲تصویر
نامه به عمید لشکر
نامه احتمالا به عمید لشکر که محتوای آن به شرح زیر است: سلام و احوال پرسی، رفتن بیرام کدخدا به ولایت قبل از رسیدن نامه مخاطب؛ درباره اظهاریه او برای جناب سرتیپ نامه نوشته و خواسته آن را تحصیل کرده، بفرستد و اختلاف آن پس از آمدن خود مخاطب برطرف گردد؛ گرفتن قرض ابوالفتح میرزا و خرج آن برای ذغال و خاکه، و دیگر پولی نمانده است؛ خرید گوسفند؛ دادن جواب به جلال لشکر؛ حاجی میرزا علی آقا مشتری املاک زاویه و ورقه است، اما ملک تنزل کرده و برای انجام کارها باید خودش حضور داشته باشد؛ فرستادن وکالت نامه و گرفتن طلب مخاطب از مشهدی ولی؛ انتصاب آقای انتظام از طرف اداره ایالتی اوقاف برای سمت امانت اوقاف و...